منبع: Bain & Company
برای کسب درآمد از سرمایهگذاریهای دیجیتال، مشتریان و کارمندان را بسیج کنید.
در یک نگاه
بسیاری از بانکها طی چند سال گذشته نیمی از بودجه تغییر و تحول بانکداری را بر نوآوریهای دیجیتالی سرمایهگذاری کردهاند. برای اکثر آنها، در بهترین حالت نتایج پیچیده بوده است. گفتگوهای ما با بانکداران بزرگِ جهانی نشان داد که سرمایهگذاریهای سالانه بیش از صدها میلیون دلار هنوز نتوانسته است پیشرفتهایی مورد انتظار را در زمینه امور مالی یا تجربه مشتری حاصل کند.
چرا برای بانکهای خرد کسب درآمد با استفاده از نوآوریهای دیجیتال مشکل است؟ جواب روشن است: صِرفِ سرمایهگذاری بر روی فنآوریها و فرآیندهای جدید جوابگو نیست. دیجیتالی شدن نیازمند تغییرات رفتاری بنیادین بهوسیله مشتریان و کارمندان نیز میباشد که همین مورد معمولاً توسط بانکها دستکم گرفته میشود و بر روی آن سرمایهگذاری کافی انجام نمیشود. با تحول دیجیتال، برقراری نظم و انضباط بهواسطه مدیریت تغییرات در حال وقوع، از هر زمان دیگری اهمیت بیشتری دارد.
اگر دیجیتالی شدن بهدرستی انجام شود، سود خوبی در پی خواهد داشت. برای مثال، بانکداری دیجیتال تمایل دارد تا از طرفداری مشتری[۲] بیشتری برخوردار شود. مشتریانی که موبایل واسط اول آنها برای خدمات بانکی است[۳]، در اکثر کشورها نمرات وفاداری بیشتری نسبت به افرادی که از فنآوریهای دیجیتالی کمتر استفاده میکنند به بانکها دادهاند (طبق پژوهشهای Bain & Company در سطح جهانی حدود ۵۰% بیشتر). وفاداری، بهنوبه خود، موجب رشد اقتصادی و بهبود اقتصاد خواهد شد. در ایالاتمتحده، بانکهایی که Net Promoter Score بیشتری دارند، از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ رشد خالص درآمد بهره[۴]، حدود ۱۳ درصدی را تجربه کردهاند اما تنها سود ۵% برای بانکهایی که از وفاداری برخوردار نبودند، حاصل شد.
البته بسیاری از بانکها از کسب منافع و سود توسط فعالیتهایی که در زمینه تحولات دیجیتال کردند، بیبهره ماندند. برای مثال در اروپا مشاهده میکنیم که در بسیاری از بانکها تنها حدود نصف و یا حتی یکسوم مشتریان برای بانکداری آنلاین ثبتنام کردهاند و از این مقدار تنها نصف مشتریان از این کانالهای دیجیتالی بهطورمعمول استفاده میکنند. درست است که سفر کردن در ماجراجویی دیجیتالی به معنای سرمایهگذاری در فناوری و فرآیندهای آن است، اما همچنین به معنای تحمیل تغییرات اساسی در برنامه مدیریتی نیز است. نقطه شروع بسیج مشتریان همینجاست.
بهطور روشن، بسیج مشتریان به سمت دنیای دیجیتال نیاز به تخصیص سیستماتیک منابع مالی و انسانی در طی چندین سال دارد. رسیدن به این هدف نیازمند تلاش، پایداری و اقدامات مختلفی است که بسته به نوع مشتریان متفاوت است. برای مثال، مشتریان مسنتر احتمالاً با امور مالی آشناییاند اما با ابزارهای دیجیتال ارتباط چندانی ندارند، این در حالی است که نسل هزاره (جدید) تمایل بیشتری به جریان دیجیتالی دارند اما برای تشخیص این مورد که کدام خدمت بانکی نیاز آنها را برآورده میکند، نیازمند راهنمایی هستند.
هنگامیکه بانکها در حال طراحی این موارد هستند، معمولاً با مهاجرت داوطلبانه و اتخاذ سنجههای ملایم کار را آغاز میکنند و در ادامه بهاجبار و راههای سختگیرانهتر روی میآورند (شکل ۱ را ببینید).
شکل ۱
بانک ها می توانند به دو صورت داوطلبانه و اجباری، مشتریان را به سمت دنیای دیجیتال سوق دهند
راههای نرمتر برای مهاجرت افراد به سمت استفاده از فناوریهای دیجیتال شامل موارد زیر است:
راههای دشوارتر برای مهاجرت اجباری افراد به استفاده از فناوریهای دیجیتال شامل موارد زیر است:
توجه کنید که تمام این موارد نیازمند منابع، تخصیص زمان و ثبات قابل توجهی است و نمیتوان براحتی آنها را در فهرست «انجام کارها»(to do list) قرار داد. سازمان صف میبایست به واسطه برنامهریزی سیستماتیک و یک سازمان پروگرامتیک (برنامهگرا) پشتیبانی شود.
در اینجا باید گفت که این اقدامات هزینه بالایی دارند و برخی از مشتریان به دلیل وجود موانع سخت ایجاد شده ناراضی میشوند، بنابراین بانکها باید سبک و سنگین کنند. البته اگر بانکها این مراحل را در نظر نگیرند، سرمایهگذاریهای دیجیتالی آنها در بازگشت سرمایه شکست خواهد خورد و دیگر بانکها و سازمانهای فعال در زمینه فناوری مالی، مشتریان را جذب خواهند کرد تا به حرکت صعودی خود ادامه دهند.
(منظور جنبه پیشگام بودن آنهاست، مانند حامل مشعل المپیک)
انجام تحول دیجیتال بنیادی تنها محدود به کارمندان جلوی صحنه نیست بلکه نیازمند بسیج شدن کارمندان در تمام بخشهای بانک است. کارمندان باید سفیران تغییرات دیجیتالی شوند. تقریباً تمامی کارمندان شرکتهای فناوری مانند گوگل یا فیسبوک از محصولات دیجیتال خود کمپانی استفاده میکنند، البته در بیشتر بانکهای خرد این مورد وجود ندارد. ما برآورد کردهایم که حدوداً کمتر از نصف کارمندان بانک به طور معمول از خدمات تلفن همراه بانک خود استفاده میکنند. این نسبت در مقایسه با شرکتهای بزرگ فناوری که هماکنون در زمینه بانکداری خرد رقابت میکنند، بسیار کم است.
برای بسیج کارکنان درجهت انجام تغییرات دیجیتال، بانکها میبایست مراحل مختلف تحول شخصی[۸] و تغییر سازمانی[۹] را مطابق مدل منحنی تغییر[۱۰] تنظیم کنند، یعنی: از آگاهی تا درک، پذیرش[۱۱]، به کارگیری و تثبیت[۱۲]. |
برای بسیج کارکنان درجهت انجام تغییرات دیجیتال، بانکها میبایست مراحل مختلف تحول شخصی و تغییر سازمانی را مطابق مدل منحنی تغییر تنظیم کنند، یعنی: از آگاهی تا درک، پذیرش، تخصیصو تثبیت.
(شکل ۲ را ببینید). تغییر سازمانی موفق به افراد این امکان را میدهد تا با میزان حمایت مناسب در هر مرحله، تمام این مراحل طی کنند.
شکل ۲
چهار مرحله تاکتیکهای سازمانی که به بسیج کارکنان به سوی دنیای دیجیتال میانجامد
برای آگاه سازی در مورد تحول دیجیتالی، کارمندان در ابتدا باید در مورد آن بشنوند. سازمانها تمایل دارند که در طی دورههای تغییر، برقراری ارتباط را جدی نگیرند و خیلی کم از آن استفاده کنند. رهبران بانکها باید یک مورد اساسی را در مورد تغییر بیان کنند و آن مورد، چرایی مهم بودن تحول دیجیتال است. آنها میتوانند به شواهد محکمی مانند کاهش درآمدها، روندهای مورد انتظار مانند تغییر رفتار مشتریان یا رقابت برهمزننده استناد کنند.
همچنین کارمندان میخواهند هدف از این تحول دیجیتالی را بدانند (ما میخواهیم چه چیزی را بدست آوریم). این هدف میبایست مشخص و بهسادگی قابل فهم، در عین حال احساسی (عاطفی) باشد تا بنابراین افراد بخواهند مسیر انجام تغییر را در آغوش بگیرند (بپذیرند). علاوه بر این، مدیریت ارشد و تیم رهبری توسعه یافته میبایست وضعیت نهایی را کاملاً پشتیبانی کنند و در نظر بگیرند. استفاده از اقداماتی کمی برای بیان وضعیت هدف همانند درآمدها یا سهم بازار، به سازمان اجازه میدهد تا روند پیشرفت را شفافسازی کند و آن را پیگیری نماید. علاوه بر این، یک شعار یا لوگو مشخص میتواند وضعیت هدف را متبلور کند.
همراه با در نظر گرفتن تغییر و وضعیت هدف، دیگر ارتباطات مؤثر باید با دقت برنامهریزی و اجرایی شوند. گستره تاکتیکهایی که میتوان به کار گرفت از برگذاری رویدادهایی در تالار شهر تا ویدئوها، وبلاگها و ابزارهای همکاری مجازی همانند Slack یا Yammer است. یک برنامه ارتباطی میتوانند این تاکتیکهای متنوع را هماهنگ کند و شامل معیارها و جزئیاتی مختص هر کدام از موارد محتوا، زمانبندی، کانالها، ارائهکنندگان و مخاطبان باشد.
برقراری ارتباط توسط یک پیام به طور خودکار به این معنی نیست که پیام درک شده یا با آن موافقت شده است؛ بنابراین بانکها باید کارمندان را مشارکت دهند (درگیر کنند). در حالی که ارتباطات معمولاً برای رسیدن به گروههای بزرگتر در یک جهت جریان مییابد، مشارکت (درگیر شدن) فرصتی را برای هر کارمند به منظور شرکت در تلاش دیجیتال از طریق بحث و سؤال فراهم میکند. ارتباطات تولیدکننده توجه و کنجکاوی است اما تنها مشارکت است که فهم و پذیرش را ترویج میکند.
بانکها میتوانند در دو جهت برای شکلگیری مشارکت حرکت کنند. مشارکت از بالا به پایین با هیئت اجرایی شروع میشود و سپس به سمت پایین سلسله مراتب در امتداد ستون فقرات حمایت مالی تعریف شده، حرکت میکند. موارد مشارکت شامل برگذاری کارگاههای همآفرینی و نظارت رهبری بر آن است. مشارکت پایین به بالا از گروه منتخبی از کارکنان استفاده میکند که وابستگی ویژهای به دنیای دیجیتال و الزام به گسترش فناوریهای دیجیتالی در خود دارند. آنها میتوانند از طریق شبکه قهرمانان دیجیتال، (بررسی سلامت سازمانی) (pulse checks)، بحثوگفتگوهای غیررسمی هنگام صرف ناهار، اپلیکیشن کارمندان و هکاتونها مشارکت کنند.
اگر ارتباط و مشارکت مؤثر بوده باشد یعنی بیشتر کارکنان این تغییر را پذیرفتهاند؛ اما پذیرش با اجرا (پیادهسازی) برابر نیست و اینجا نقطه انجام اقدامات اختصاصی است. بهبود مهارتها، ابزارها و روشهای مورد نیاز کارکنان میتواند این کار را انجام دهد. برای تحول دیجیتال اغلب شامل شیوههای جدید و منعطفتر کار و همچنین مهارتهای سخت مانند برچسبگذاری دادهها و تحلیل دادهها است.
اگر ارتباط و مشارکت مؤثر بوده باشد یعنی بیشتر کارکنان این تغییر را پذیرفتهاند؛ اما پذیرش با اجرا (پیادهسازی) برابر نیست و اینجا نقطه انجام اقدامات اختصاصی است. |
تغییر رفتار همچنین در یک موقعیت (محیط) مناسب کامیاب میشود. بانکها اغلب موانع سازمانی مانند فضاهای کاری جدا شده که همکاری را دشوار میکند یا سیاستهای محدودکننده تلفنهای همراه که رویکرد mobile-first (قبلاً به آن اشاره شد) را تضعیف میکند. بانکها در ادامه میخواهند چنین موانعی را شناسایی و حذف کنند.
حلقههای بازخورد دائمی به شناسایی و رفع خطرات در مراحل اولیه کمک میکند. «بررسی ضربان[۱۳]» منظم میتواند بازخورد کارمندان را فراهم کند. براساس بازخوردها، رهبران ارشد و ماموران تغییر (change agents) میتوانند مشکلات را درک کنند و با سهیم کردن کارکنان در ارائه راهحلهای محتمل، خیلی سریع به قطعیت دست یافت. بازخورد این امکان را فراهم میسازند تا برنامههای ارتباطی و دگرگونی متناسب با آن تطبیق داده شوند.
معیارهای سرعت بالا همچنین میتواند به تغییر تسریع کند. یکی از بانکهای جنوب شرقی آسیا متوه این موضوع شد که در اختیار گذاشتن دادههایی به کارکنان شعبه در مورد موفقیت آنها در تطبیق پیداکردن با فناوری دیجیتال به خودی خود انگیزه جدی ایجاد میکند. این موضوع توسط رهبران ارشد در دستور کار قرار گرفت و یا به شعبهای که بالاترین بازده را داشت، پاداش داده شد.
برای یک بانک بخصوص، مراحل بعدی شامل پرسش در مورد چگونگی پیشرفت نیروی کار و مشتریان در این سفر دیجیتالی است.
اگر جواب شما به این سؤالات «نه» باشد، بنابراین باید اقدامات سریع و مهمی را درجهت مهاجرت دیجیتال انجام دهید، در غیر اینصورت به رقبای خود آیت اختیار را دادهاید تا این کا را انجام دهند و مشتریان شما را جذب کنند.
[۱] – transition management
[۲] – Customer Advocacy
[۳] – Mobile-First Customers
[۴] – interest income growth
[۵] – branch collateral
[۶] – one-time payouts
[۷] – fee reduction
[۸] – Personal transition
[۹] – organizational change
[۱۰] – change curve
[۱۱] – appropriation
[۱۲] – anchoring
[۱۳] – pulse checks
ما گروهی از مدیران و متخصصان مدیریت، مهندسی، استراتژی و بازاریابی با تجربه بین المللی هستیم که در پی ارتقای سطح دانش کاربردی مدیریت در پهنه صنعت و تجارت کشوریم. در این راه آماده ارایه خدمات در شاخه های کسب وکار گوناگون و صنایع مختلف هستیم.
آدرس: تهران، دهکده المپیک، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده مدیریت و حسابداری
شماره تماس: ۰۹۱۹۸۳۶۶۳۶۱
ایمیل: Ibc.consulting2020@gmail.com
استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.