۱- یک لیست تهیه کن

۱-۱-  کلمات کلیدی

آندرو کارنگی- فردریک تیلور- مشاور مدیریت- جالب و خواندنی

۱-۲-  داستان

در سال ۱۸۹۰ مهمانی متشکل از افراد مهم و تاثیرگذار در شهر پیتسبورگ آمریکا بر پا بود، یکی از مهمانان آندرو کارنگی بود. کارنگی در گوشه ای در حال سیگار کشیدن بود که فردریک تیلور –کسی که به عنوان یک مشاور متخصص سازماندهی کار شناخته شده بود- به او معرفی شد. کارنگی در حالیکه شکاکانه به مشاور جوان نگاه می کرد به او گفت:” مرد جوان اگر بتوانی به من مطلب قابل اعتنایی درباره مدیریت بگویی، یک چک به مبلغ ۱۰.۰۰۰ دلار برایت صادر خواهم کرد.”

توجه داشته باشید که ۱۰.۰۰۰ دلار در سال۱۸۹۰  مبلغ قابل توجهی بوده و تقریبا برابر ۲۶۰.۰۰۰ دلار در سال ۲۰۱۷ است! با شنیدن این کلمات توجه همه حضار به این دو جلب شد و مردم مشتاق شنیدن پاسخ تیلور بودند. تیلور گفت:” آقای کارنگی مشاوره من به شما اینست که فهرستی از مهمترین کارهایی که توان انجام آنها را دارید تهیه کنید و سپس شروع به انجام دادن مورد شماره یک این فهرست کنید.”

یک هفته بعد تیلور چکی به مبلغ ۱۰.۰۰۰ دلار دریافت کرد!

۱-۳-  شرح

عکس العمل اولیه من به این داستان تعجب بود. آیا این یک جوک بود؟  چرا کارنگی برای چنین مشاوره ساده و پیش پا افتاده ای بیش از ۲۵۰.۰۰۰ دلار بدهد؟ تهیه یک فهرست کاری از اصول اولیه مدیریت است که در هر کتاب پیش پا افتاده مدیریت یافت می شود. تمام کتابهای موفقیت با این شروع می شوند:” یک فهرست از کارهایت تهیه کن!” چگونه چنین نصیحت ساده ای ممکن است  به کار یک مدیر کارکشته طراز اول مثل کارنگی بیاید؟

با تفکر بیشتر معنای عمیقتر داستان را فهمیدم؛ استفاده مهم کارنگی از فهرست نبود بلکه از “فرآیند سازماندهی فهرست” بود. برای فهم این مساله باید توجه داشت که این تصور که اشخاص دارای اهداف مشخصی هستند و مانند موشکی که بر آنها قفل شده، رسیدن به آنها را دنبال می کنند، کاملا غلط است! در واقعیت ذهن آدمی و توان درکش محدود است. قدرت توجه آدمی بیشتر شبیه نور یک چراغ قوه است که محدوده کوچکی را روشن می کند و با روشن کردن یک موضوع، دیگر موضوعات تاریک می شوند. وقتی ما به یک سری مسایل توجه و رسیدگی می کنیم، مسایل دیگر را فراموش می کنیم:

ممکن است شما فراموش کنید که در راه منزل شیر بخرید چون به جای خرید تمرکزتان روی رانندگی بوده است. مهمتر اینکه اشخاص ممکن است اهداف مهمتر و اصلی خود را فراموش کنند. به عنوان مثال یک مدیر اجرایی که به شدت در گیر رقابت با یک شرکت رقیب بر سر خرید شرکت سومی است، ممکن است دلیل اصلی خرید را در برابر رقابت شخصی فراموش کند.

با شنیدن داستان کارنگی و تیلور، برخی ممکن است فهرستی از بدهی هایشان و یا فهرست کسانی که باید ملاقات کنند را تهیه کنند. ما اطلاعی از محتویات فهرست کارنگی نداریم اما پرداخت ۲۶۰.۰۰۰ دلاری نشان می دهد که آن لیست فقط فهرستی از  وظایف روزمره نبوده است. اگر داستان مذکور را جدی بگیریم و دقیقتر به آن نگاه کنیم در می یابیم که دستورالعمل تیلور تفکر عمیق درباره نقاط مشترک کارهای مهم با کارهای قابل انجام است.

کارنگی به این دلیل مبلغ هنگفتی پرداخت کرد که این تکلیف مجبورش کرد در مورد اهداف اصلی خود تفکر عمیق نماید و سپس به راههای رسیدن به آنها اندیشه کند.