برخلاف تمایل ما، ذهن ما برای ساختن حس خوشحال بودن طراحی نشده است. ذهن ما برای پیشبرد بقا تکامل یافته است. ذهن درون خود مواد شیمیایی (دوپامین[۱]، سروتنین[۲] و اکسیتوکین[۳]) را برای زمانهایی ذخیره کرده است تا در جهت تحقق یک نیاز به بقا از آنها استفاده کند و این مواد را تنها بهصورت کم و ناگهانی رها میکند و بسیار سریع متابولیزه (وارد چرخه سوختوساز بدن میکند) میکند. همین موضوع محرک ماست تا اقداماتی بکنیم که آنزیمهایی برای شادی ترشح شوند.
درحالیکه ممکن است در تلاش برای تحریک مواد شیمیایی خوشحالکننده هستید، کار خود را با مقدار زیادی مواد شیمیایی ناراحتکننده به پایان برسانید (مخصوصاً در انتهای یک روز کاری استرسزا). دلایل بسیاری برای منفی نگری ذهن وجود دارد. احساس بد ناشی از کورتیزول[۴] یکی از این دلایل است. احساس بد با هدف بقا مخصوص به خود است. درواقع به شما هشدار میدهد که در مسیر شما مانعی وجود دارد بنابراین میتوانید مسیر خود برای رسیدن به احساسات خوب دوباره جهتیابی کنید؛ اما همینکه این کار را انجام دادید، ذهن شما مانع بعدی را پیدا میکند. اگر دنبالهرو ذهن بقا جوی[۵] خود باشید که به هر سمتی که شما را هدایت میکند، احساس خیلی بدی پیدا میکنید. خوشبختانه، روشی ساده برای از بین بردن این احساس طبیعی وجود دارد.
با مثالی شروع میکنیم که من آن را پارادوکس فضله سگ نامیدهام. وقتی من جوانتر بودم حیوانات خانگی هرجایی را کثیف میکردند زیرا جمعکردن خرابکاری آنها رایج نبود. با گذشت زمان این مورد دگرگون شد و خیابانها تا حد زیادی پاکیزهتر شد. آیا پاکیزه شدن خیابان کسی را خوشحال ساخت؟ نه. مردم بهندرت متوجه این مورد شدند. آنها به یک اشتباه توجه میکنند و بهشدت از آن عصبانی میشوند.
ذهن ما بهگونهای تکاملیافته که مشکلات را اسکن کند و مهارتیافته هنگامیکه مشکلات به چشم میآیند، دنبال آنها بگردد. برای مثال خبرنگاران پیشبینی کرده بودند که جوامع متمدن در هنگام اختراع دوچرخه، روبهزوال میروند. آنها هشدار داده بودند که امکان دارد مردم بجای اینکه مکالمات بلند یا یکدیگر داشته باشند، خیلی سریع از جایی بهجای دیگر بروند و امکان دارد بجای اینکه هنگام عصر با یکدیگر مکالمه کنیم، خیلی زود به دلیل خستگی دست از کار بکشیم. ما ذهنی را به ارث بردهایم که به نیاکان ما کمک میکرد تا به تهدیدات در زمان واکنش نشان دادن توجه کنند. ما حتی این مهارت را داریم که در هنگام جستجو برای گرفتن پاداش، تهدیدات را بیابیم.
منفی نگر بودن شما را درگیر خواهد کرد تا وقتیکه برای خود چرخه مثبتگرایی بسازید. برای انجام این کار، یک دقیق زمان بگذارید تا به موارد مثبت نگاه کنید و این کار را بهصورت روزانه ۳ بار و برای مدت ۴۵ روز انجام دهید. این کار ذهن شما را برای یافتن موارد مثبت آموزش میدهد، به همان صورتی که درگذشته برای یافتن موارد منفی آموزش دید بود.
شاید گمان کنید که در جهان بد پیرامون شما موارد مثبت به تعداد کافی وجود ندارد اما برای ایجاد مثبت نگری، مجبور نیستید تا در تالار کارنگی اجرایی داشته باشید و یتیمها را از ساختمانهای در حال سوختن نجات دهید. هر عامل مثبتی، صرفنظر از میزان کوچک بودن آن، راهی برای جستجو و انتظار کشیدن برای یافتن مثبت نگری است. فقط قدرشناس این مورد باشید که در مسیر پیش روی شما، هیچ فضله سگی وجود ندارد و متعاقباً ارتباطات نورونی توسعه مییابند. شاید به نظر آید که یافتن موارد مثبت وقتیکه موارد منفی بسیار واضح است کاری است اشتباه اما همانگونه که در پست قبلی (۷ دلیل برای منفی نگر شدن ذهن) بیان کردم، دید شما نادرست است و باید اصلاح شود.
وقتی همه افراد پیرامون شما منفی نگر هستند، مثبت نگری امری دشوار است. ذهن پستاندار شما تمایل دارد وقتی گله در حال فرار است همانند بقیه فرار کند. در طبیعت اگر شما سیگنالهای ناشی از خطر در کمین که توسط بقیه گله فرستاده میشود را نادیده بگیرید و منتظر بمانید تا خودتان خطر را تجربه کنید، در نهایت درون آروارههای شکارچی درنده به پایان عمر خود میرسید. پستانداران در ارتباط با هم، خطر را به یکدیگر اطلاع میدهند و تقسیم میکنند. جنگیدن با دشمن همیشگی آنها، جایگاه یک پستاندار را در گروه خودش ارتقا میدهد. اگر خطرات درک شده را نادیده بگیرید، احتمالاً تاوان آن را در روابط اجتماعی میدهید. مثبت نگر بودن هزینه دارد اما مزیتهای آن بیشتر است.
وقتی چرخه مثبت نگری خود را میسازید، منفی نگری خود را بهواسطه عاملیت شخصی و انتظارات واقعگرایانه کاهش میدهید. عاملیت شخصی، لذت بردن از انتخاب قدم بعدی است. هیچگاه نمیتوانید نتایج تلاشهای خود را پیشبینی کنید اما باید قدم بعدی را برای تحقق نیازهای خود انتخاب کنید.
انتظارات واقعگرایانه، انتخابهایی هستند که هنگام بالا رفتن ناگهانی کورتیزول ایجاد میشوند. طبیعی است که هنگام نتیجه ندادن تلاشها برای به بار آمدن نتایج مشخص فوری، حس در خطر بودن ادامه داشته باشد. میتوانید به خودتان یادآوری کنید که درواقع بقای شما در معرض تهدید قرار ندارد. بیشتر دستاوردهای انسانی از تلاشهایی حاصلشده است که نتایج مشخص فوری را در پی نداشتهاند. هنگامیکه نتایج کسبشده ناامیدکننده است، میتوانید انتظارات خود را سازگار کنید و قدم دیگری بردارید.
اگر کاهش دهید، صعود خواهید کرد چون انتظارات واقعگرایانه به کنش گری فردی منتهی میشود. شما خواهید توانست مواد شیمیایی شادی خودتان را تحریک کنید بهجای آنکه امیدوار باشید جهان برای شما این کار را بکند.
منبع: Forbes
[۱] – dopamine
[۲] – serotonin
[۳] – oxytocin
[۴] – cortisol
ما گروهی از مدیران و متخصصان مدیریت، مهندسی، استراتژی و بازاریابی با تجربه بین المللی هستیم که در پی ارتقای سطح دانش کاربردی مدیریت در پهنه صنعت و تجارت کشوریم. در این راه آماده ارایه خدمات در شاخه های کسب وکار گوناگون و صنایع مختلف هستیم.
آدرس: تهران، دهکده المپیک، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده مدیریت و حسابداری
شماره تماس: ۰۹۱۹۸۳۶۶۳۶۱
ایمیل: Ibc.consulting2020@gmail.com
استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.