پیشنهاد می شود قبل از مطالعه این بخش، بخش قبلی این مقاله را از طریق لینک زیر مطالعه نمائید:
ایجاد سه بعد بازاریابی سه بعدی
پیچیدگی در مدیریت قیمت، مشتریان، معاملات و مکان ها موجب گردیده است که مدیران قیمت گذاری اغلب برای قیمت گذاری بر مبنای تجربه پیشین و شهود تصمیم می گیرند.
برای مثال، یک سوم شرکت های مورد بررسی بر این باورند که قیمت گذاری شان از طریق هوش رقابتی و یا برجسته نشان دادن یک مشکل بزرگ در میان کشف ایده ها شکل نگرفته اند. در نتیجه، تغییرات قیمت گذاری به صورت گسترده براساس حساسیت های منحصر به فرد مشتریان یا به دلیل کاهش در حداکثرسازی حاشیه سود بوده است.
کشف: تنظیم بهترین قیمت ها یک چالش داده نیست (شرکت ها عموما دارای گنجینه با ارزشی از داده ها هستند). این یک چالش تحلیلی است. تحلیل های خوب باید فراتر از مبانی حرکت کرده و به شرکت ها کمک کنند که بدانند عواملی که معمولا در نظر گرفته نمی شوند. مانند موقعیت اقتصادی، ترجیحات محصولی، مذاکرات فروش و غیره چگونه بر قیمت ها برای هر بخش مشتری اثرگذار است. با توجه به شاخص های داده قیمت گذاری، وجود سیستم های خودکار به منظور شناسایی بخشهای کوچکتر ضروری هستند و از این طریق ارزش هر بخش را مشخص کرده و با داده های موجود تطبیق می دهد. شاخص های مذکور، شرکتها را قادر می سازند تا قیمت ها را برای محصولات مختلف و بخش های گوناگون شناسایی و تنظیم کنند.
طراحی: در این زمینه اشتباه رایج آن است که تنها به یک ابزار تنها وابسته بوده و پاسخ های دیگر کنار گذاشته می شوند، اما در دنیای واقعی اغلب بدین شکل تحقق نمی یابد. برای مثال در صنایع B2B، مدیران قیمت گذاری نیاز دارند که تجربه و نگرش شان را نسبت به تحلیل ها طبقه بندی کرده تا احتمال موافقت یک مشتری قیمت را شناسایی کنند. بازاریابان نیاز دارند که راهنماهای قیمت گذاری را براساس فشارهای بازار طراحی و محاسبه نموده و با ایده های راهنما و تجربیات کارمندان خط مقدم سازمان ترکیب کنند.
تحویل: قیمت گذاری از طرق گوناگون، فرصتی برای استفاده از داده های کلان است، اما بهره مندی از مزایای آن به این مساله بستگی دارد که لازم است ایده ها را برای استفاده کارمندان خط اول آسان گردد. یک خط هواپیمایی باربری یک مدل پیچیده را توسعه داد که تمامی تغییرات صنعت باربری را همانند فرصت هایی برای استراتژی های مختلف مذاکره بر مبنای عرضه و تقاضا مورد محاسبه قرار می داد. اما این مدل نشان دهنده دستیابی به موفقیت نبود. از این رو، این شرکت تمام آن پیچیدگی را در پشت یک “داشبورد[۱]” ساده پنهان کرد و سپس آن را به نیروهای فروش ارائه داد. این داشبورد، اطلاعات و راهنمایی های سادهای را در مورد ظرفیت پرواز، قیمت گذاری و گزینه های رقابتی در اختیار نیروهای فروش قرار می داد. نتیجه این فرایند، رشد بیست درصدی در سهم کیف پول مشتریان شرکت بود.
بازاریابی سه بعدی: از کجا شروع کنیم
منبع: mckinsey
مترجم: مهناز لاری
[۱] Dashboard
ما گروهی از مدیران و متخصصان مدیریت، مهندسی، استراتژی و بازاریابی با تجربه بین المللی هستیم که در پی ارتقای سطح دانش کاربردی مدیریت در پهنه صنعت و تجارت کشوریم. در این راه آماده ارایه خدمات در شاخه های کسب وکار گوناگون و صنایع مختلف هستیم.
آدرس: تهران، دهکده المپیک، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده مدیریت و حسابداری
شماره تماس: ۰۹۱۹۸۳۶۶۳۶۱
ایمیل: Ibc.consulting2020@gmail.com
استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.